کد مطلب:41677
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:31
در مورد نظاميان و سپاه صدر اسلام چند حديث نقل كنيد.
قرآن مجيد دربارة گروهي كه از شركت در جهاد معاف شدند مي فرمايد: بر آن گروه ايراد نيست كه وقتي نزد تو آمدند كه مركبي براي شركت در ميدان جهاد در اختيارشان بگذاري، گفتي مركبي ندارم كه شما را بر آن سوار كنم، ناچار از نزد تو خارج شدند،در حالي كه چشم هايشان اشك بار بود.[1]
اين آيه روحية بالاي مجاهدان صدر اسلام را مي رساند كه نه تنها از معاف شدن خوشحال نشدند بلكه همچون كسي كه بهترين عزيزانش را از دست داده است، در غم اين محروميت اشك مي ريختند. عمروبن جموح سخت لنگ و ناتوان بود. چون خواست همراه پيامبر به جنگ احد برود، فرزندانش جلوگيري كرده، به او گفتند: خدا به تو اجازه داد كه به جهاد نروي. اگر در خانه بنشيني، ما به جاي تو جهاد مي كنيم. شكايت به پيامبر برد كه اين فرزندانم نمي گذارند با تو همراه و هم رزم شوم. به خدا آرزومندم كه به شهادت نائل آيم و با همين پاهاي لنگم بر بهشت قدم گذارم. پيامبر به فرزندان او گفت: وظيفه نداريد مانع او شويد. شايد خداوند نعمت شهادت را براي او ارزاني دارد. عمرو به نيروي مسلح مجاهدان پيوست و به درگاه خدا دعا كرد كه خدايا، شهادت را نصيبم گردان. خدا دعايش را اجابت فرمود.[2]
سعد بن معاذ در جنگ بدر به پيامبر(ص) عرض مي كند: هر دستوري را مي خواهي بده و از اموال ما هرچه مي خواهي بگير. به خدا قسم، اگر به فرمان دهي كه در اين دريا فرو رويم، فرو خواهيم رفت. ما آرزو داريم خداوند به ما توفيق دهد خدمتي كنيم كه ماية روشني چشم تو شود.[3]
[1] توبه (9) آية92.
[2] جلال الدين فارسي، انقلاب تكامل اسلام، ص 281.
[3] تفسير نمونه، ج 7، ص 107.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.